کد مطلب:314230 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:304

اعتراف عمر به این که علی او را از هلاکت رهایی بخشید
علامه گنجی شافعی با ذكر سند نقل كرده است كه حذیفة بن الیمان عمر بن خطاب را دیدار كرد، پس عمر گفت: ای ابن الیمان چگونه به صبح درآمدی؟

حذیفه گفت: می خواهی چگونه به صبح درآمده باشم؟ من به صبح درآمده ام در حالی كه به خدا سوگند از حق كراهت دارم، فتنه را دوست دارم، بدانچه ندیده ام شهادت می دهم، موجود خلق نشده را حفظ می كنم، بدون وضو نماز به جای می آورم، برای من در زمین چیزی باشد كه برای خدا در آسمان نباشد.

عمر به خشم آمد، اما به سبب كاری كه عجله داشت به دنبال آن رود، فورا به راه افتاد و تصمیم گرفت بعدا حذیفه را به خاطر این اعترافات به ظاهر ناهنجار اذیت كند، كه در بین راه با علی بن ابی طالب علیهماالسلام برخورد، و چون حضرتش او را غضبناك دید و از وی علت آن را پرسید، عمر گفت: حذیفه را ملاقات كردم پس چون از وی پرسیدم چگونه به صبح درآمدی؟ پاسخ داد: به صبح درآمدم در حالی كه از حق كراهت دارم. علی علیه السلام فرمود: راست گفت، او از مرگ نفرت دارد و مرگ حق است.

عمر گفت: حذیفه گفت: فتنه را دوست دارم.

علی علیه السلام فرمود: راست گفت، مال و فرزند را دوست دارد و خداوند در آیه ی «انما أموالكم و أولادكم فتنة» [1] از اموال و اولاد تعبیر به فتنه فرموده.

عمر گفت: یا علی او می گفت: بدان چه ندیده ام گواهی می دهم.

حضرت فرمود: راست گفته، به یكتایی خدا و مرگ، و حشر و زنده شدن بعد از مرگ و قیامت و بهشت و جهنم و پل صراط كه هیچ كدام را ندیده شهادت می دهد (كه این شهادت ها هر یك بهترین دلیل بر مؤمن واقعی بودن شهادت دهنده است).

عمر گفت: حذیفه ادعا كرد آنچه را غیر مخلوق است حفظ می كنم.



[ صفحه 22]



علی علیه السلام فرمود: راست گفت، او كتاب خدا - قرآن مجید - را حفظ می كند و آن مخلوق نباشد.

عمر گفت: می گوید بدون وضو نماز به جای می آورم.

علی علیه السلام فرمود: راست گوید - مقصودش از كلمه «اصلی» نماز خواندن نیست، بلكه - صلوات بر پسر عمم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرستادن است. (كه جایز و غیرمشروط به وضو باشد).

عمر گفت: یا علی، حذیفه حرف بزرگ تر از این حرف ها می زند.

علی علیه السلام پرسید: چه می گوید؟

عمر: می گوید برای من در زمین چیزی باشد كه برای خدا در آسمان نباشد.

حضرت فرمود: راست گوید او دارای زن و فرزند است و خدا از آن منزه است.

عمر - كه با شنیدن جواب های امام و پی بردن به راستی و درستی آنچه حذیفه گفته بود به شگفت درآمد - گفت: كاد یهلك ابن الخطاب لولا علی بن ابی طالب. [2] .

منها بثلاث عشرة و شركنا فی خمس. [3] .

برای اصحاب محمد صلی الله علیه و آله و سلم هیجده سابقه (یعنی مایه امتیاز و برتری بر دیگران) باشد كه سیزده عدد آن به علی علیه السلام اختصاص داشت و در پنج امتیاز دیگر هم علی علیه السلام با ما شریك و همسان بود.

توضیحا سیوطی و چند نفر دیگر از علمای سنی این روایت را بدین گونه نقل كرده اند:

الطبرانی عن ابن عباس قال: «كانت لعلی ثمانی عشرة منقبة، ما كانت لأحد من



[ صفحه 23]



هذه الامة» [4] .

برای علی علیه السلام هیجده منقبت و مایه امتیاز وجود داشت كه برای احدی از امت چنین امتیازاتی نبود.

بدین ترتیب، بعید نیست جمله ی «فخص علی منها بثلاث عشرة و شركنا فی خمس» جعلی و اضافی باشد و به جای كلمه ی «كانت لعلی» كلمه ی «كانت لأصحاب محمد» ساخته و جا اندازی شده باشد.

در روایت دیگر چنین است كه عمر گفت: دوازده خصلت برای علی علیه السلام جمع شده كه احدی از سابقین و لاحقین یكی از آن فضایل را ندارند، از آن جمله:

1. در خانه ی كعبه متولد شد.

2. اسم او در آسمان تعیین شد.

3. زن او دختر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و از بهترین زنان عالم وجود بود.

4. پسران او از بهترین فرزندان هستند.

5. عقد او در آسمان بسته شد.

6. عاقد او خدا بود.

7. در حین تولد به صورت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم متبسم گشت و آیات تورات و انجیل و زبور و قرآن را، كه هنوز نازل نشده بود قرائت فرمود.

8. لقب امیرالمؤمنین داشت.

9. فصاحت و بلاغت كامل او بود.

10.شجاعت.

11.قضاوت.

12.عبادت او بود. [5] .



[ صفحه 24]




[1] سوره ي انفال، آيه ي 28.

[2] كفاية الطالب، باب 57، حديث 2، ص 218.؛ نور الابصار شبلنجي، ص 171، بدون نام حذيفه و ذكر كلمه ي «أعوذ بالله من معضلة لا علي بها» به جاي «لولا علي لهلك»؛ نظم درر السمطين، ص 129؛ فرائط المسطين حمويني، ج 1، ص 337، حديث 259، بدون ذكر نام حذيفه.

[3] مقتل الحسين خوارزمي، فصل 4، ص 45 و مناقب او اواخر فصل 7، ص 52 و به سند ديگر فصل 19، ص 238؛ فرائد السمطين، 1 / 344، حديث 266؛ نظم درر السمطين، ص 129.

[4] صواعق المحرقه، ص 76.

[5] مجموعه ي زندگاني چهارده معصوم عليهم السلام، عمادزاده، جلد اول، ص 395.